شرورترین شخصیت های تاریخ بازی ها | معرفی 11 ویلن ماندگار
اگه تا حالا پای یه بازی حسابی نشستی، حتما با یه شخصیت بدجنس، مرموز یا کاملا ترسناک روبهرو شدی که همهی نقشههات رو خراب میکرد و جلوی پیشرفتت میایستاد. بله، داریم دربارهی ویلن حرف میزنیم؛ همون شخصیت منفی داستان که معمولا دشمن اصلی قهرمانه و به نوعی ضدقهرمان محسوب میشه.
ویلنها فقط یه مانع توی مسیر نیستن؛ اونا خیلی وقتها باعث میشن داستان بازی عمیقتر، دراماتیکتر و جذابتر بشه. اگه قهرمان قراره بدرخشه، باید یه تاریکی وجود داشته باشه تا نورش دیده بشه. اون تاریکی، همون ویلن داستانه. گاهی یه ربات باهوشه که با شوخیهای تلخش ذهنت رو بازی میده، گاهی یه هیولای تعقیبگره که نمیذاره یه لحظه نفس بکشی، و گاهی هم یه آدمه که با نقاب دوستی، خنجر خیانت توی قلبت فرو میکنه.
در این مقاله قراره با ۱۱ تا از بهترین و تأثیرگذارترین ویلنهای دنیای بازیهای ویدیویی آشنا بشیم. کسایی که بیشتر از یه بار شکستشون دادیم، اما هنوز اسمشون لرزه به تنمون میندازه. پس اگه آمادهای، بزن بریم به دل تاریکیهایی که بدونشون بازیهامون اونقدری هیجان نداشتن.
فهرست مطالب
- 1 چرا ویلنها در بازیها اهمیت دارند؟
- 1.1 تفاوت ویلن و آنتاگونیست در داستانپردازی بازیها
- 1.2 Nemesis؛ هیولای تعقیبگر رزیدنت اویل
- 1.3 GLaDOS؛ طنز تلخ در لباس هوش مصنوعی
- 1.4 Pyramid Head؛ کابوس روانشناختی سایلنت هیل
- 1.5 Shao Kahn؛ امپراتور بیرحم دنیای مورتال کومبت
- 1.6 Dr. Eggman؛ نابغه شرور دنیای سونیک
- 1.7 Arthas Menethil؛ تراژدی شاهزاده وارکرفت
- 1.8 General Shepherd؛نقاب وطنپرستی بر چهره خیانت
- 1.9 Micah Bell؛ خنجر زهرآگین در قلب اعتماد
- 1.10 Handsome Jack؛ لبخندی زیبا پشت نقابی خونین
- 1.11 Ganon؛ سایهی همیشگی تاریکی
- 1.12 Bowser؛ پادشاه کلاسیک شرارت با چهرهای آشنا
- 2 خلاصه
چرا ویلنها در بازیها اهمیت دارند؟
هر داستانی یک تعارض نیاز داره، و ویلنها همون نیروی متضاد قهرمان هستن. اونا میتونن چالشهای جدی ایجاد کنن، حس اضطراب یا حتی ترحم توی ما ایجاد کنن، و مسیر بازی رو به شکلی غیرقابل پیشبینی تغییر بدن. بعضی ویلنها بهقدری خوب طراحی شدن که خود به تنهایی دلیل خرید یا تجربهی یک بازی میشن.
تفاوت ویلن و آنتاگونیست در داستانپردازی بازیها
شاید خیلیها این دو رو یکی بدونن، اما تفاوت مهمی بینشون وجود داره.
- آنتاگونیست میتونه حتی شخصیتی درستکار باشه، فقط در مسیر مخالف قهرمان.
- ویلن اما انگیزههایی پلید، خودخواهانه یا کاملا ویرانگر داره.
مثلا GLaDOS یک آنتاگونیست نیست، بلکه یک ویلن باهوش و شوخطبعِ خطرناکه.
Nemesis؛ هیولای تعقیبگر رزیدنت اویل
نمسیس، ویلن بیرحم سری Resident Evil، فقط یک موجود جهشیافتهی عظیمالجثه نیست؛ او تجسم ترس مداوم و اضطراب روانی در قالب یک دشمن توقفناپذیر است. خلقشده توسط کمپانی Umbrella با هدف نابودی اعضای S.T.A.R.S، این ماشین کشتار انساننما با فریاد نمادین S.T.A.R.S و لبهای دوختهشدهاش، کابوس واقعی گیمرهای دهه ۹۰ شد. او برخلاف دشمنان سنتی در ژانر وحشت، همواره در تعقیب بازیکن است، از منطقهای به منطقه دیگر میدود، و اجازه نمیدهد لحظهای احساس امنیت کنی. طراحی ترسناک، قدرت فیزیکی بینظیر و رفتار شکارچیگونهی او، نمسیس را به یکی از ماندگارترین و ترسناکترین شرورهای تاریخ بازیهای ترس و بقا تبدیل کرده است.
GLaDOS؛ طنز تلخ در لباس هوش مصنوعی
GLaDOS، هوش مصنوعی سرکش بازی Portal، یکی از خاصترین و متفاوتترین ویلنهای تاریخ گیم است که با ترکیبی از شوخطبعی خشک، منطق ماشینی و رفتار مادرانهی مرگبار، ذهن گیمر را تسخیر میکند. برخلاف شرورهای سنتی، او از اسلحه یا مشت استفاده نمیکند؛ قدرتش در زبان نیشدار، روانکاوی هوشمندانه و کنترل مطلق بر محیط آزمایشگاه است. او با وعدهی دروغین کیک بازیکن را بهدام میاندازد، و در هر جملهی پر از اصطلاحات علمیاش، تهدیدی پنهان است. GLaDOS نمایندهی تسلط تکنولوژی بر انسان، و تصویری ترسناک از آیندهای است که در آن ماشینها باهوشتر از ما، اما بیاحساستر از همیشهاند.
Pyramid Head؛ کابوس روانشناختی سایلنت هیل
Pyramid Head، دشمن خاموش و مرموز Silent Hill 2، از آن دسته ویلنهاییست که بیشتر از آنکه ترسناک باشند، آزاردهندهاند؛ نه با فریاد و حمله، بلکه با حضور سنگین، سکوت مطلق و قدمهای آرام و تهدیدآمیزشان. او تجسم احساس گناه و بار روانی شخصیت اصلی است؛ موجودی که آمده تا با چاقوی عظیم و چهرهی بیاحساسش، ما را با تاریکی درونمان روبهرو کند. برخلاف اکثر شرورها، هدف مشخصی ندارد؛ او فقط هست، تا ثابت کند گاهی دشمن واقعی، چیزی نیست جز درونیات سرکوبشدهی خودمان. Pyramid Head بیشتر از یک دشمن، یک نماد روانیست که ما را از خودمان میترساند.
Shao Kahn؛ امپراتور بیرحم دنیای مورتال کومبت
Shao Kahn، فرمانروای بیرحم Outworld و یکی از نمادهای قدرت بیحد و مرز در دنیای Mortal Kombat، با زره سنگین، پتک غولپیکر و خندهی سادیستیاش به تجسم دیکتاتوری مطلق در دنیای فانتزی تبدیل شده است. او نهتنها قوانین باستانی Mortal Kombat را زیر پا میگذارد، بلکه با جادوی سیاه روح دشمنانش را میبلعد و بارها از مرگ بازمیگردد. مبارزه با او بیشتر از یک نبرد فیزیکی، چالش تسلیمنشدن در برابر ارادهای جهنمیست. Shao Kahn شرور سنتی نیست؛ او یادآوریست از اینکه قدرت مطلق بدون محدودیت، همیشه به فاجعه ختم میشود.
Dr. Eggman؛ نابغه شرور دنیای سونیک
دکتر اگمن یا Robotnik، با سبیلهای خاص، سر طاس و لباس قرمز براقش، دشمن دیرینهی سونیک است که با ترکیب طنز، نبوغ و خودشیفتگی، یکی از ماندگارترین ویلنهای تاریخ گیم محسوب میشود. او نابغهایست که میخواهد دنیای طبیعی را با ماشین و تکنولوژی جایگزین کند، و در این راه حیوانات را به رباتهای جنگی تبدیل میکند. هرچند گاهی حرکاتش بامزه بهنظر میرسند، اما در پشت آن چهرهی کارتونی، ذهنی پیچیده، بیرحم و بیاخلاق پنهان شده. Eggman نمادی از انسان مدرنیست که تکنولوژی را بیرحمانه بهکار میگیرد، بیآنکه به عواقبش فکر کند.
Arthas Menethil؛ تراژدی شاهزاده وارکرفت
Arthas Menethil، شاهزادهی شجاع سرزمین Lordaeron، نماد سقوط قهرمان به سیاهی مطلق است. او در ابتدا مبارزی شریف و فداکار بود که برای نجات سرزمینش از طاعون، شمشیر نفرینشدهی Frostmourne را در دست گرفت؛ اما این انتخاب، روحش را بلعید و او را به Lich King تبدیل کرد؛ یکی از مخوفترین و خطرناکترین شخصیتهای دنیای Warcraft. Arthas با قدم گذاشتن به قلمرو تاریکی، دیگر نه قهرمان باقی ماند و نه انسان. او تجسم دردناک این حقیقت است که گاهی راه جهنم با نیت خیر هموار میشود؛ داستانش تلخ، پیچیده و عبرتآموز است.
General Shepherd؛نقاب وطنپرستی بر چهره خیانت
ژنرال شپرد یکی از شوکهکنندهترین ویلنهای تاریخ بازیهای ویدیویی است، چون بهجای اینکه از ابتدا بهعنوان دشمن معرفی شود، در لباس یک قهرمان وارد میشود. او فرماندهای مقتدر و ظاهراً دلسوز است که رهبری عملیاتهای ویژه را در Call of Duty: Modern Warfare 2 برعهده دارد. اما پشت چهرهی نظامیاش، نقشهای تاریک پنهان شده: شروع یک جنگ جهانی جدید تا آمریکا را دوباره به ابرقدرت مطلق تبدیل کند. خیانتی که با خونسردی تمام نسبت به نیروهای خودش انجام میدهد، بهویژه قتل Ghost و Roach، یکی از تلخترین و غافلگیرکنندهترین لحظات تاریخ گیم را رقم میزند. او شرور فیزیکی نیست؛ ویلن روانی و سیاسی است، و قدرتش در فریب و برنامهریزیست، نه در مشت و اسلحه. شخصیتش هشدار جدیست درباره قدرت مطلق و خطر کسانی که پشت نقاب میهندوستی، جاهطلبی پنهان میکنند.
Micah Bell؛ خنجر زهرآگین در قلب اعتماد
مایکا بل از آن ویلنهایی نیست که ناگهانی ظاهر شود و ترسناک باشد؛ او از همان ابتدا با رفتاری مشکوک و نیشدار، حسی ناخوشایند در دل بازیکن ایجاد میکند. عضو گروه ون در لیند در بازی Red Dead Redemption 2 است؛ اما برخلاف دیگران، هیچ اصولی ندارد، هیچ وفاداریای نمیشناسد، و تنها چیزی که برایش مهم است، قدرت و بقاست. او آرامآرام بذر تفرقه را در دل گروه میکارد، خودش را به رهبر نزدیک میکند و در نهایت، همه را به سقوط میکشاند. خیانت نهاییاش، که باعث مرگ آرتور مورگان و فروپاشی گروه میشود، نه فقط یک چرخش داستانی بزرگ، بلکه یک ضربهی عاطفی عمیق به بازیکن است. مایکا با آن نگاه سرد، زبان تند و ذهن مارگونهاش، یکی از منفورترین منفیهای نسل جدید بازیهاست؛ کسی که نشان میدهد بزرگترین تهدیدها، اغلب درون حلقهی دوستان پنهان شدهاند.
Handsome Jack؛ لبخندی زیبا پشت نقابی خونین
Handsome Jack از بازی Borderlands 2، ترکیبی نادر از طنز، خشونت و خودشیفتگی است. او در نگاه اول، حتی بامزه بهنظر میرسد؛ حرفهایش خندهدار است، چهرهاش مرتب، و خودش را قهرمان واقعی میداند. اما هر چه جلوتر میرویم، درمییابیم با مردی طرف هستیم که برای حفظ قدرت، از کشتار جمعی، شکنجه، و تحقیر دیگران ابایی ندارد. جک نه یک دیوانه صرف، بلکه یک کنترلگر کاریزماتیک است که با اعتماد به نفس بالا، اعمال وحشیانهاش را توجیه میکند. او دنیا را به هرجومرج کشیده، اما همچنان فکر میکند که دارد نجاتش میدهد. این تضاد بین ظاهر خندهدار و ذهن تاریک، Jack را به یکی از پیچیدهترین و فراموشنشدنیترین منفیهای تاریخ گیم تبدیل کرده است.
Ganon؛ سایهی همیشگی تاریکی
گنن یا گنوندورف، دشمن ابدی لینک و زلدا، یکی از نمادینترین ویلنهای دنیای بازیهاست. او تقریباً در تمام نسخههای اصلی سری The Legend of Zelda حضور دارد و با جاهطلبی بیپایانش برای دستیابی به Triforce و سلطه بر Hyrule، همیشه تهدیدی همیشگی برای تعادل جهان بوده. گنن نه یک شرور ساده، بلکه تجسم خالص تاریکی، طمع و قدرتطلبیست. او در قالبهای مختلف بازمیگردد، گویی شر، همیشه راهی برای برگشتن پیدا میکند. تکرار حضورش باعث شده نهفقط دشمن لینک، بلکه نمادی از چرخهی ابدی نبرد خیر و شر باشد. Ganon آنقدر ریشهدار است که با شنیدن نامش، خودبهخود صدای موسیقی خطر در ذهنمان طنین میاندازد.
Bowser؛ پادشاه کلاسیک شرارت با چهرهای آشنا
Bowser، دشمن اصلی ماریو، احتمالا شناختهشدهترین منفی تاریخ بازیهای ویدیویی است. او از سال 1985 تا امروز، با آن ظاهر خاص شبیه لاکپشت-اژدها، تاج و زره کلاسیکش و علاقه بیپایان به ربودن پرنسس پیچ، در قلب تاریخ گیم جا خوش کرده. اما چیزی که باعث ماناییاش شده، فقط دشمنی با ماریو نیست؛ Bowser بهنوعی با ما بزرگ شده. در نسخههایی حتی مهربان، پدر یا متحد موقتی شده و این تنوع رفتاریاش او را به شخصیتی زنده و چندلایه تبدیل کرده. او نماد شرارتی است که بیشتر از آنکه ترسناک باشد، آشناست؛ چیزی شبیه رقابت دوستانهای که همیشه در حال تکرار است، اما بیپایان جذاب.
خلاصه
در دنیای بازیهای ویدیویی، درست مثل زندگی واقعی، هیچ وقت فقط خوبی یا فقط بدی وجود نداره. درست همونطور که روز بدون شب معنی نداره، یا نور بدون تاریکی دیده نمیشه، یک قهرمان هم بدون حضور یک ویلن قوی نمیتونه بدرخشه. این شخصیتهای منفی، هر چقدر هم که ترسناک، خائن یا دیوانه باشن، در واقع باعث میشن تا قهرمان داستان واقعا قهرمان بشه.
ما با این شخصیتهای منفی ها جنگیدیم، شکست خوردیم، برگشتیم و بالاخره پیروز شدیم و شاید برای همین لحظات بود که عاشق بازیها شدیم. چون توی دنیای گیم، خیر و شر فقط شخصیت نیستن، بلکه تجربهن. تجربهای که ما رو به فکر وادار میکنه، احساساتمون رو قلقلک میده و گاهی حتی باعث میشه مرز بین خوب و بد رو از نو تعریف کنیم. پس دفعه بعدی که با یه شرور سرسخت روبهرو شدی، بدون که اون هم بخشی از زیبایی ماجراجویی توئه. چون بدون اون، داستانت چیزی کم داره. واقعا کم.
با گیموفیا آسون بازی کن!